روايات و گفتارهاى دانشمندان و مفسران درباره علم غيب
بعد از جنگ جمل حضرت على(ع) در بصره خطبهاى خواند و ضمن آن از برخى حوادث آينده خبر داد. يكى از ياران آن حضرت با تعجب فراوان به ايشان گفت: "لقد اعطيت يا اميرالمومنين علم الغيب". (آيا شما علم غيب داريد) و اين جمله اشارت بود كه علم غيب اختصاص به خدا دارد. زيرا فقط خداست كه ذاتاً به همه چيز آگاه است. آن حضرت در جواب گفتند "ليس هو بعلم الغيب و انما هو تعلم من ذى علم...". 2 اينكه من از حوادث آينده خبر ميدهم علم غيب يعنى ذاتى و بدون تعليم الهى نيست بلكه بهوسيله پيامبر اكرم(ص) به من تعليم شده است. پس خداوند سبحان از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقى آگاه است و آن كسى كه آتشگيره آتش جهنم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبر(ص) است از همه اينها آگاهى دارد. اين است آن علم غيبى (ذاتي) كه غير از خدا كسى نميداند جز اينها، علومى است كه خداوند به پيامبرش تعليم داده و او به من آموخته است. پيامبر(ص) براى من دعا كرد كه خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينهام جاى دهد و اعضا و جوارح بدن من از آنها پر شود.
شيخ طبرسى نوشته: به عقيده شيعه كسى را ميتوان عالم به غيب توصيف كرد كه همه غيبها را بداند و علم او ذاتى باشد. و هيچكس جز خدا اينچنين نيست. اما خبرهاى فراوانى كه دانشمندان شيعه و سنى از حضرت على(ع) و ساير امامان نقل كردهاند همه از رسول خدا(ص) به آنان رسيده و رسول اكرم(ص) از خداوند آموخته است. 3
محمدبن محمد بن نعمان مفيد نوشته: كسى را ميتوان بهطور مطلق داراى صفت عالم به غيب دانست كه علم او ذاتى بوده و از كسى نياموخته باشد و علم هيچكس جز خداوند بزرگ ذاتى نيست. 4
كمالالدين ابن ميثم بحرانى نوشته: "منظور از علم غيبى كه جز خدا نميداند علم غيبى است كه بدون تعليم و آموختن باشد. علم غيب بدون تعليم اختصاص به خدا دارد". 5
به نوشته رشيدالدين محمدبن شهر آشوب مازندرانى، "فقط پيامبر و امام از غيب آگاهى دارند. اما نه به اين معنى كه علم آنان ذاتى باشد. بلكه خداوند بخشى از علم غيب را به آنان آموخته است. 6
علامه طباطبايى در تفسير الميزان متذكر شده: "خداوند ذاتاً از غيب آگاه است و هرجا پيامبر(ص) آگاهى خود از غيب را انكار ميكند، ميگويد: علم غيب ندارم و معناى آن اين است كه مستقلاً و ذاتاً عالم به غيب نيستم و هرچه ميدانم از جانب خدا به من آموخته شده است". 7
گزيدهاى از خبرهاى غيبى نهجالبلاغه
1- سقوط شهر بصره؛ وقتى جنگ جمل به پايان رسيد و بصره فتح شد. حضرت على(ع) در بصره خطبهاى ايراد كرد كه بخشى از آن از خبرهاى غيبى آن حضرت محسوب ميشود: "و ايم الله لتغرفن بلدتكم كانى بمسجدكم كجوجو سفينه، اونعامة جاثمه". 8 "سوگند به خدا، سرزمين شما را آب غرق ميكند، گويا مسجد شما را مينگرم كه چون سينه كشتى يا چونان شترمرغى كه بر سينه خوابيده باشد بر روى آب مانده باشد".
2- حكومت كوتاه مروان بن حكم: "مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازى نيست دست او دست يهودى است اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را ميشكند "اما انله امره كلعقله الكلب انفه و هو ابوالاكبش الاربعة و ستلقى الامه منه و من ولده يوما احمر" 9 آگاه باشيد او حكومت كوتاه مدتى خواهد داشت مانند فرصت كوتاه سگى كه با زبان بينى خود را پاك ميكند. او پدر چهار فرمانرواست. و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت".
3- خبر از سلطه ستمگرى بيباك: "آگاه باشيد! پس از من مردى با گلوى گشاده و شكمى بزرگ بر شما مسلط خواهد شد كه هرچه بيابد ميخورد و تلاش ميكند آنچه ندارد به دست آورد، او را بكشيد! ولى هرگز نميتوانيد او را بكشيد.
"انه سيامركم بسبى والبرائة مني...) 10 آگاه باشيد! بهزودى معاويه شما را به بيزارى و بدگويى من وادار ميكند. بدگويى را به هنگام اجبار دشمن اجازه ميدهم كه مايه بلندى درجات من و نجات شماست. اما هرگز در دل از من بيزارى نجوييد كه من بر فطرت توحيد تولد يافتهام و در ايمان و هجرت پيشقدم همه بودهام".
4- خبر از قتلگاه خوارج: به هنگام حركت براى جنگ با خوارج، شخصى گفت خوارج از پل نهروان عبور كردند امام فرمود: "قتلگاه خوارج اين سوى نهر است، به خدا سوگند از آنها جز ده نفر باقى نميماند و از شما نيز ده نفر كشته ميشود." 11
5- خبر از خونريزى حجاج: "آگاه باشيد! به خدا سوگند پسركى از طايفه ثقيف (حجاجبن يوسف) بر شما مسلط ميشود كه هوسباز و گردنكش و ستمگر است سبزهزارهاى شما را (اموال و داراييها) ميچرد و چربى شما را آب ميكند" 12
6- خبر از ظهور حكومت حضرت مهدى (عج): حضرت مهدى(عج) خواستهها را تابع هدايت وحى ميكند، هنگامى كه مردم هدايت را تابع هوسهاى خويش قرار ميدهند، درحاليكه به نام تفسير نظريههاى گوناگون خود را بر قرآن تحميل ميكنند، او نظريهها و انديشهها را تابع قرآن ميسازد". 13
7- خبر از آينده شوم خوارج: آگاه باشيد! بهزودى پس از من به خوارى و ذلت گرفتار ميشويد و شمشير برنده بر شما مسلط ميگردد و به استبدادى دچار خواهد شد كه براى ديگر ستمگران راه و رسم حكومت قرار خواهد گرفت. 14
8- خبر از آينده بنى اميه: تا آنكه برخى از شما گمان ميبرند كه دنيا به كام بنياميه شد. و همه خوبيها را افزون به آنها سپرده و آنها را از سر چشمه خود سيراب كرده و تازيانه و شمشيرشان از سر اين امت كنار نخواهد رفت. كسانى كه چنين ميانديشند در اشتباهند زيرا سهم بنياميه تنها جرعهاى از زندگى لذتبخش است كه مدتى آن را ميمكند سپس همه آنچه را كه نوشيدند بيرون ميريزند". 15
9- خبر از آينده كوفه: اى كوفه تو را مينگرم گويا چنان چرمهاى بازار عكاظ كشيده ميشوى، زير پاى حوادث لگدكوب ميگردى و حوادث فراوان تو را دربر ميگيرد. من به خوبى ميدانم. ستمگرى نسبت به تو قصد بد نميكند مگر آنكه خداوند او را به بلايى گرفتار سازد يا قاتلى بر او مسلط گرداند". 16
10- خبر از فتنه هاى آينده: اين حوادث هنگامى رخ نشان ميدهد كه جنگ در ميان شما طولانى و دنيا چون بر شما تنگ شود كه ايام بلا را طولانى پنداريد تا روزى كه خداوند پرچم فتح و پيروزى را براى باقيمانده نيكان شما به اهتراز درآورد. 17
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت